Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-05-04@20:35:19 GMT

تله جنگ سرد!

تاریخ انتشار: ۲۴ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۲۲۶۱۴۵

تله جنگ سرد!

فرارو- زمانی که سیاستگذاران و مفسران امریکایی نیاز به راهنمایی دارند معمولا به جنگ سرد روی می آورند. آنان رویدادهای رخ داده در دوره جنگ سرد را استخراج کرده، با شخصیت های آن دوره برای کسب مشاوره مشورت می کنند و ویژگی های آن دوره را با زمان حال مورد مقایسه قرار می دهند.  

به گزارش فرارو به نقل از فارین افرز، تاریخ جنگ سرد شرایط بحث در مورد رویکرد ایالات متحده به جهان را تعیین می کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اظهارات اخیر "جو بایدن" رئیس جمهور ایالات متحده مبنی بر این که "نیازی به جنگ سرد جدید" با چین وجود ندارد تنها یک نمونه بارز از بازتاب تحلیلی است که کل جامعه سیاست خارجی امریکا را تحت تاثیر قرار می دهد.

با این وجود، این اجبار و الزام جنگ سرد بیش از آن که کمک کننده باشد یک مانع بوده است. ناسازگاری بین واقعیت‌های امروزی و تاریخ جنگ سرد جستجو برای استراتژی جدید آمریکا را متوقف کرده است. سیاست ایالات متحده برای حدود 80 سال بر برتری آن کشور از قدرت اقتصادی، نظامی، تکنولوژیکی و سیاسی استوار بوده است. این تسلط به ایالات متحده اجازه داد تا به دنبال تسلیم بدون قید و شرط قدرت های بیش از حد محور در جنگ جهانی دوم، مهار شوروی در حال ظهور اما ویران شده در جنگ و تغییر رژیم در افغانستان و عراق باشد. امروزه اکثر تحلیلگران بر سر این موضوع اجماع نظر دارند که کاهش سهم ایالات متحده از تولید ناخالص داخلی جهانی، کاهش مزیت های نظامی، کاهش برتری تکنولوژیک و کاهش نفوذ دیپلماتیک بدان معناست که  واشنگتن به زودی برای اولین بار پس از جنگ جهانی دوم با جهان چند قطبی روبرو خواهد شد. با این وجود، امریکایی ها کماکان اسیر ایده های دوران ناپدید شده هستند زمانی که قدرت شان برتر بود.

تاریخ جنگ سرد به جلیقه‌ ای تبدیل شده که درک آمریکایی‌ ها از جهان را محدود می سازد. این تمرکز بر تاریخ دوره جنگ سرد تفکر سیاستگذاران امریکایی در مورد توانایی خود و حتی نحوه تجزیه و تحلیل مشکلات را منحرف می سازد. در نتیجه، آنان این کار را با محدود کردن دامنه بحث به احتمالات یک زمان غیرعادی و سپری شده انجام می دهد. این چارچوب محدود مرجع کسانی را که به دنبال درس گرفتن از جنگ سرد هستند گمراه می کند و قرن ها الهام تاریخی را برای کسانی که به دنبال فراتر رفتن از آن هستند پنهان می سازد. برای مدیریت نظم چندقطبی آینده جامعه سیاست خارجی ایالات متحده باید دوره‌های قبلی تاریخ را مطالعه کند دوره هایی که دولت‌ ها برای بقای خود بدون برخورداری از مزایای قدرت غالب بودن تلاش می‌ کردند. آمریکایی ها با آشنایی با سبک های مختلف حکمرانی ابزارهایی را برای مدیریت بهتر آینده چند قطبی به دست خواهند آورد.

جلیقه تنگ جنگ سرد

خواه این قیاس را بپذیرند یا رد کنند تقریبا همگان در محافل سیاست خارجی ایالات متحده جنگ سرد را به عنوان نقطه مرجع خود برای امور جهانی در نظر می گیرند. نتیجه این رویکرد یک بحث تاریخی کم عمق بوده است. "جیک سالیوان" مشاور امنیت ملی استدلال کرده که ایالات متحده باید "به درس ‌های دوره جنگ سرد توجه کند" و گفته که فکر می کنم "منطق آن دوره هنوز هم صدق می کند". "آنتونی بلینکن" وزیر خارجه فعلی تاکید کرده که "فکر نمی کنم جنگ سرد واقعیت کنونی را از چندین جهت بازتاب دهد" و "لوید آستین" وزیر دفاع خاطر نشان ساخته است:"ما به دنبال یک جنگ سرد جدید یا ناتوی آسیایی یا منطقه ای که به بلوک های متخاصم تقسیم شود نخواهیم بود". در استراتژی امنیت ملی 2022 ایالات متحده تاکید شده که سیاستگذاران ایالات متحده "به دنبال درگیری یا جنگ سرد جدید نیستند".

در سراسر دالان های سیاسی امریکا مقام های سابق دولت ترامپ نیز از تاریخ حنگ سرد به عنوان سنگ محک خود استفاده می کنند. "مایک پمپئو" وزیر امور خارجه وقت در سال 2020 میلادی گفته بود:"آنچه اکنون در حال رخ دادن است جنگ سرد دوم نیست. چالش مقاومت در برابر تهدید ناشی از حزب کمونیست چین از جهاتی بدتر از آن دوره است".

در استراتژی امنیت ملی امریکا در سال 2017 میلادی ذکر شده بود " چالش‌ های امروز جوامع آزاد به همان اندازه جدی اما متنوع ‌تر از چالش‌ های جنگ سرد هستند".

"جان بولتون" مشاور امنیت ملی سابق امریکا استدلال کرده بود که امریکا باید یک NSC-68 جدید (سند وزارت خارجه سال 1950 مبنی بر درخواست تسلیح مجدد گسترده) را برای مقابله با چین، ایران، کره شمالی و روسیه تهیه کند.

مورخانی مانند "هال برندز" و "نایل فرگوسن" استدلال کرده اند که ایالات متحده در جنگ سرد جدیدی با چین و روسیه قرار دارد. تحلیلگرانی از جمله "فرید زکریا"، "دیوید ایگناتیوس" و "والتر راسل مید" به طور معمول در تجزیه و تحلیل های شان از قیاس های جنگ سرد استفاده می کنند. تقریبا دو سوم کتاب‌ های تاریخ، سیاست و روابط بین ‌الملل که توسط نیویورک تایمز، وال استریت ژورنال، فایننشال تایمز و فارین پالیسی به عنوان "بهترین ‌های سال 2022" نامگذاری و انتخاب شده اند بر دوره جنگ سرد در دوران حنگ جهانی دوم و پس از آن زمانی که ایالات متحده تنها توسط قدرت های جاه طلب اما ضعیف تر به چالش کشیده شده بود متمرکز بوده اند.

تصادفی نیست که این سیاستگذاران و متفکران در تلاش برای ترسیم مسیر جدیدی برای ایالات متحده در جهان بوده اند. تثبیت بیش از حد در "عصر آمریکا" تخیل استراتژیک را محدود می کند. با چارچوب‌ بندی واقعیت با ایده ‌ها و شیوه‌ های منسوخ سبکی از حکمرانی عادی می شود که نه به دلیل بی زمان بودن بلکه خاطر عجیب بودن آن باید قابل توجه باشد.

هم چنین، در این روند با از بین بردن نمونه های تاریخی جایگزین تحلیلگران از پایگاه وسیع ‌تری از دانش که می ‌تواند به آنان کمک کند خلاقانه فکر کنند محروم می شوند. حتی زمانی که تحلیلگران این قیاس را رد می کنند به گفتگویی دامن می زنند که جنگ سرد را به عنوان پیشینه نهایی رقابت‌ های بین ‌المللی تلقی می‌ کند. این امر آنان را با وظیفه آزار دهنده طراحی رویکردهای تازه مواجه می سازد.

چارچوب مرجع مبتنی بر تاریخ جنگ سرد سیاستگذاران را به طرق مختلف گمراه می سازد. برای مثال، تاریخ جنگ سرد باعث می شود که درگیری شبیه یک کلید روشن و خاموش به نظر برسد. در این چارچوب بندی یک امپراتوری به عنوان امپراتوری شیطان قلمداد می شود که در نهایت امریکا باعث می شود جهان آزاد در برابر آن به پیروزی برسد. این ذهنیت روابط بین الملل را به دوگانه دوستی کامل و رقابت کامل محدود می سازد. این نوع رویکرد درک درجات متوسط تنش را دشوار می سازد. بنابراین، تصور و پذیرش بسیاری از تغییرات از جمله آن چه سالیوان از آن تحت عنوان "همزیستی مدیریت شده" روابط امریکا و چین یاد کرده برای جامعه سیاستگذاران امریکایی دشوار بوده است. آمریکایی‌ ها برای مقابله با جزم های جنگ سرد به منظور درک مناطق خاکستری بین دوست و دشمن در حال تلاش هستند.

تاریخ جنگ سرد هم چنین فرضیات مربوط به نحوه برخورد با شرکای ناپسند را مخدوش می سازد. مذاکرات دوران جنگ سرد که بیش تر مورد مطالعه قرار گرفته اند معامله با رقبا را شرم آور یا انقلابی جسورانه نشان می دهند.

حل و فصل بحران موشکی کوبا در سال 1962 به یک برنامه فوق محرمانه که توسط دولت کندی طراحی شده بود بستگی داشت تا کاملا انکار شود. تنش زدایی با اتحاد جماهیر شوروی که توسط "ریچارد نیکسون" رئیس جمهور وقت ایالات متحده و "هنری کیسینجر" وزیر امور خارجه اسبق طراحی شد امری که کاهش قدرت آمریکا را جبران کرد شامل سازش هایی بر سر حقوق بشر و ضدیت با کمونیسم بود که اعتبار دولت وقت امریکا را خدشه دار ساخت. در مقابل، نزدیکی چین و آمریکا در دوران نیکسون از سوی بسیاری از ناظران به عنوان یک دگرگونی اساسی در نظر گرفته می شود. این روایت ها باعث می شوند که مذاکرات با رقبا به گونه ای غیرممکن به نظر برسد اگرچه چنین دیپلماسی ای یک رویه معمول بین کشورهایی است که به دنبال پیشبرد اهداف متقابل هستند.

تمرکز بر تاریخ جنگ سرد دید آمریکایی‌ ها نسبت به توانایی‌ های خود را محدود می‌ سازد و تصور سیاست خارجی کمتر نظامی ‌شده را برای آنان دشوار می کند. نگاه به گذشته تا جایی پیش رفته که "ویلیام برنز" معاون سابق وزیر خارجه امریکا و اکنون رئیس سیا در مقاله ای در "فارین افرز" در سال 2019 میلادی از جنگ سرد به عنوان "عصر طلایی دیپلماسی آمریکا" استقبال کرد. با این وجود، دیدگاهی دیگر نشان می دهد که دوران پس از جنگ سرد با دستگاه دفاعی ایالات متحده ساخته شد تا قدرت نظامی را در سراسر جهان نشان دهد و مسکو را وادار سازد که خواسته‌ های واشنگتن را بپذیرد. این سیستم به ارتش، سیا و وزیر دفاع این امکان را می داد که با هزینه وزارت امور خارجه و حتی رئیس جمهور مواضع خود را در روند سیاستگذاری تقویت کنند.

در نهایت، خاطره متورم دوره جنگ سرد دیگر دوره‌های تاریخ را که می ‌تواند برای سیاستگذاران و تحلیل‌گران معاصر مفیدتر باشد پنهان می‌ سازد. زمانی که آمریکایی ها قرن ها پیش از جنگ سرد را نادیده می گیرند نمی توانند دید درست تاریخی داشته باشد. این اثرات نزدیک‌ بینی دوران جنگ سرد آمریکایی ‌ها را به درک جهان از دید ایالات متحده غالب و سازش ناپذیر پس از پرل محدود می سازد. این وضعیت باعث غرق شدن امریکایی ها در دوره جنگ سرد شده و سبب می شود برای دنیای چند قطبی در حال ظهور مجهز و آماده نباشند.

تاریخ قدیم، ایده های جدید

"ریچارد نوستاد" دانشمند علوم سیاسی و "ارنست می" مورخ در اثر مهم مشترک خود تحت عنوان " تفکر در زمان: کاربردهای تاریخ برای تصمیم گیران" به خوانندگان درباره قیاس‌های تاریخی که علیرغم مفید یا گمراه‌ کننده بودن بر تحلیل تصمیم ‌گیرندگان غالب هستند هشدار می دهند. جنگ سرد به یکی از این قیاس ها تبدیل شده است. آنان در کتاب خود اشاره می کنند که سهم ایالات متحده از تولید ناخالص داخلی جهانی که پایه و اساس قدرت ملی محسوب می شود از 50 درصد پس از جنگ جهانی دوم به حدود 20 درصد در سال 1992 میلادی و به کم تر از 17 درصد در زمان فعلی کاهش یافته است. همان طور که برنز در مقاله خود در "فارین افرز" در سال 2019 میلادی استدلال کرده بود:"ایالات متحده دیگر تنها بچه بزرگ در بلوک ژئوپلیتیک نیست". در چنین شرایطی تنها یک راه برای فرار از چارچوب غیرمفید جنگ سرد وجود دارد: مطالعه بیش تر تاریخ.

برای آن که امریکایی ها به روشنی درباره رویکرد خود به دنیای چند قطبی فکر کنند باید در مورد کشورهایی که پیش تر نظام چند قطبی را دنبال کرده اند بیاموزند. آنان می توانند با بررسی جنگ سی ساله در قرن هفدهم آغاز کنند زمانی که امپراتوری هابسبورگ با خشونت ناشی از مجموعه ای از اختلاف مواجه شد: تضاد قدرت بین پادشاهی های اروپا، شورش چند دهه هلند علیه کنترل امپراتوری، و اصطکاک ‌های مذهبی صد ساله اصلاح ‌طلبانه پروتستان ها و هر کدام را در توافق‌ های مختلف حل و فصل کرد: یکی برسمیت شناختن استقلال هلند، دیگری حل و فصل منازعه مذهبی و قدرت اروپای مرکزی و دیگری حل و فصل اختلاف بین فرانسه و هابسبورگ‌ های اسپانیا.

هم چنین، تحلیلگران می توانند کنگره وین را در قرن نوزدهم در نظر بگیرند که اروپا را در پی جنگ ‌های ناپلئون بازسازی کرد تا دو درگیری را بهتر مدیریت کند: یکی بر سر قدرت، که با ترتیبات ارضی جدید تضمین شده توسط اتحاد امنیتی و توسط نهادهایی برای حل منازعه مورد توجه قرار گرفت و دیگری بر سر حکومت که با توافقاتی  در مورد اصول حاکم و اتحاد دولت های محافظه کار مورد توجه قرار گرفت. هم چنین، سیاستگذاران امریکایی می تواند تضاد میان بریتانیا و آلمان را در اواخر قرن نوزدهم در نظر بگیرند که طی آن بریتانیا و آلمان در حالی که رقابت ژئوپولیتیکی با یکدیگر داشتند از یک رابطه تجاری سودمند متقابل برخوردار بودند. این موارد تصور آن که چگونه ایالات متحده و چین ممکن است به جای تسلیم شدن در برابر یک جنگ سرد فراگیر مناقشات را در عرصه ‌هایی مانند تجارت، ایدئولوژی و ژئوپولیتیک حل و فصل و مدیریت کنند را به ما نشان می دهند.

تاریخ هم چنین ممکن است نحوه درک تحلیلگران از معامله با دشمنان را تغییر دهد. انقلاب دیپلماتیک 1756 زمانی رخ داد که اتریش به رقیب دیرینه خود فرانسه در جنگ علیه اتحاد بین دو مخالف سابق بریتانیای کبیر و پروس پیوست. روندی مشابه زمانی رخ داد که در اوایل قرن بیستم بریتانیا با دشمنان قدیمی خود یعنی فرانسه، ژاپن، روسیه و ایالات متحده آشتی کرد تا بار حفاظت از مستعمرات اش را در عین تمرکز بر آلمان در حال ظهور کاهش دهد. در آن رویارویی لندن و برلین از اواخر دهه 1890 تا اوایل دهه 1910 مکررا تلاش کردند تا رقابت خود را از طریق گفتگوهای مربوط به نیروی دریایی و مستعمرات خود کاهش دهند. تاریخ چین مملو از نمونه هایی از معامله سلسله ها با دشمنان است. سلسله‌های هان و سونگ هرکدام معاهدات، توافق های بازرگانی و نظام‌ های دیپلماتیک پیچیده‌ ای را برای همزیستی با همسایگان قدرتمندی که نمی‌ توانستند در جنگ شکست دهند ایجاد کردند در حالی که همزمان برای افزایش قدرت نسبی خود تلاش می‌کردند. با کاهش تسلط ایالات متحده پیشینه های ذکر شده از تاریخ جهان نشان می دهند که چگونه دولت ها ضعف را با اولویت بندی اهداف و تغیبر شراکت ها جبران کرده اند که می تواند راهی برای تفکر و عمل به دور از دشواری دوگانه های جنگ سرد برای امریکا باشد.  

تاریخ هم چنین می تواند به تحلیلگران کمک کند تا یاد بگیرند که چگونه توانایی ها را در دنیایی با منابع محدود مدیریت کنند. اروپا در قرن هفدهم و هجدهم نمونه‌های فراوانی از عدم تطابق دولت‌ ها با تعهدات، دیپلماسی، قدرت نظامی و قدرت اقتصادی ارائه می ‌دهد. هلندی ‌های بیش از حد گسترش یافته بین اوایل دهه 1600 و اواخر دهه 1700 به دلیل عدم تعادل رقابت ‌های خود با منابع شان از صفوف قدرت‌ های بزرگ خارج شدند. به استثنای دوره مهم جنگ ویتنام تاریخ جنگ سرد آمریکایی ‌ها را به مشکلاتی که دولت‌ ها در هماهنگ کردن اهداف، راه ‌ها و ابزارها با آن‌ مواجه هستند عادت نمی ‌دهد.

این موارد و سایر تاریخ های مشابه می توانند به حساسیت آمریکایی ‌ها نسبت به دیدگاهی متفاوت از جهان کمک کنند: رویکردی مبتنی بر مبادلات قابل تحمل و نه ناسازگاری. در این دیدگاه می توان در مورد اولویت بندی دشوار اهداف تمرکز داشت و نه بر روی پیروزی کامل و در مورد سیاست رویکردی عملگرایانه و نه متعصبانه داشت. هم چنین، با چنین دیدگاهی امرکیایی ها می توانند در مورد همزیستی با بازیگران که نه می توانند آنان را تغییر دهند و نه می توانند نادیده بگیرند بیاموزند. نادیده گرفتن این‌ که چگونه ملل مختلف توانستند بدون بهره مندی از قدرت غالب سیاست خارجی خود را در طول تاریخ اتخاذ کنند آمریکایی ‌ها را به دنیای خطرناکی سوق خواهد داد دنیایی که در آن ناتوانی آنان برای دست ‌و پنجه نرم کردن با تغییر ممکن است باعث خونریزی خود ویرانگر شود.

ایالات متحده اگر بخواهد در عصر چند قطبی جایی داشته باشد باید از جلیقه جنگ سرد خارج شود. امروز جامعه سیاست خارجی ایالات متحده در محدوده‌ های تاریخی دست و پنجه نرم می ‌کند که تخیل آن را فلج می ‌کند محدودیت ‌هایی که نیازی به وجود ندارند.

منبع: فارین افرز

منبع: فرارو

کلیدواژه: قیمت طلا و ارز قیمت موبایل تاریخ جنگ سرد ایالات متحده استدلال کرده جنگ سرد جدید دوره جنگ سرد جامعه سیاست سیاست خارجی جنگ سرد فارین افرز جنگ سرد جنگ سرد جنگ سرد جهانی دوم امنیت ملی چند قطبی حل و فصل هم چنین آن دوره

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۲۶۱۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دانشگاه ورمونت سخنرانی سفیر آمریکا در سازمان ملل را لغو کرد

دانشگاه ورمونت اعلام کرد سفیر ایالات متحده در سازمان ملل، دیگر در اواخر این ماه برای فارغ التحصیلان سخنرانی نخواهد کرد.

به گزارش ایسنا، با اعلام دانشگاه ورمونت، «لیندا توماس گرینفیلد» نماینده آمریکا در سازمان ملل برای فارق‌التحصیلان سخنرانی نخواهد کرد؛ اقدامی که یک پیروزی برای دانشجویان حامی فلسطین محسوب می‌شود.

طبق گزارش تایمز اسرائیل، دانشجویان دانشگاه ورمونت خواستار حذف سخنرانی گرینفیلد در مراسم آتی به دلیل نقش وی در وتوی چندین قطعنامه آتش‌بس سازمان ملل در رابطه با غزه، شده بودند.

در روزهای اخیر تظاهرات‌های متعدد طرفدار فلسطین در دانشگاه‌ها در سراسر ایالات متحده صورت گرفته است و معترضان خواستار توقف حمایت نظامی، مالی و دیپلماتیک ایالات متحده از عملیات نظامی رژیم صهیونیستی در غزه شده‌اند که منجر به شهادت بیش از ۳۴۰۰۰ فلسطینی و زخمی‌شدن بیش از ۷۷۰۰۰ نفر دیگر شده است.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • (تصاویر) مقایسه بمب افکن چینی Xi’an H-۲۰ و B-۲۱ آمریکایی؛ کدام بهتر است؟
  • صبر امریکا لبریز شد؛ اگر حماس آتش‌بس را نپذیرید از قطر اخراج می‌شوند؟
  • نشست «نسل تیک‌تاکی و خیزش دانشگاه‌های ایالات متحده» برگزار می‌شود
  • بلینکن: کمک‌های نظامی جدید به اوکراین، سرمایه‌گذاری در آمریکا است
  • روسیه: اکثر حملات سایبری از سوی آمریکا انجام می‌شود
  • دانشگاه ورمونت سخنرانی سفیر آمریکا در سازمان ملل را لغو کرد
  • فرانسه: ۱۵۰ هزار سرباز روس در جنگ اوکراین کشته شدند
  • جنگنده‌های آمریکا از پایگاه امارات به قطر منتقل شدند
  • کاوشگر ماه چین به سمت پنهان قمر می‌رود
  • قیمت طلا افزایش یافت